آیا باید فاتحه مفلوک‌ترین محصول کشاروزی کشور را خواند؟

چای محصولی است که در سال 1279 فردی بنام کاشف‌السلطنه آن را به عنوان تحفه‌ای از هندوستان به ایران آورد و امروز بیش از 60 هزار خانواده از را ه تولید این محصول امرار معاش می‌کنند

چای محصولی است که در سال 1279 فردی بنام کاشف‌السلطنه آن را به عنوان تحفه‌ای از هندوستان به ایران آورد و امروز بیش از 60 هزار خانواده از را ه تولید این محصول امرار معاش می‌کنند. 

به گزارش ایسنا به نقل از سایت الف، چای محصولی پرمصرف در بیشتر کشورها و بویژه ایران محسوب می‌شود اما جایگاه این محصول پرطرفدار برای مسئولان ایرانی تبیین نشده است و به جای حمایت از تولید آن ، مکررا بر سر چای ایرانی می‌زنند و تاسف‌بارتر اینکه ادامه این روند چای ایرانی را به ورطه نابودی کشانده و مزیت اقتصادی و پتانسیل تولید بالای این محصول در مناطق شمالی کشور را از بین می‌برد؛ لذا چای بازار مصرفی را که باید داشته باشد دارا نیست و به همین واسطه کشاورزان انگیزه ورود به باغهای چای و چیدن محصول را ندارند؛ متاسفانه از نظر چایکاران، چای «مفلوک‌ترین» محصول کشاورزی است. 

با این اوصاف سازمان چای نیز تا کنون نه تنها نتوانسته پاسخگوی مطالبات به حق چایکاران باشد، بلکه هر ساله بر مشکلات قشر زحمتکش چایکار افزوده می‌شود که باعث افت تولید چای در داخل کشور شده است. 

هرچند با روی کار آمدن هر دولتی ، وعده‌های بسیاری برای برون‌رفت مشکلات صنعت چای ارائه و پس از سرگرم شدن به امور مختلف، آن‌چه به انجامی خوش نمی‌نشیند، وعده‌های داده شده به چایکاران و کارخانه‌داران صنعت چای است؛ اما هنوز بسیاری به این وعده‌ها دل خوش کرده‌اند و راهی جز باور آن‌چه گفته می‌شود ندارند؛ زیرا راهی جز این نیست و می‌بایست برای رفع نیازهای زندگی و چرخش چرخ آن به این باورها امیدوار بمانند. 

ولی با این وجود دست و پنجه نرم کردن کشاورز چایکار با مشکلات موجود برای تولید چای تا آن اندازه زیاد است که رغبت او را برای تولید کم و در برخی اوقات اراده وی را برای عدم تولید مصمم می‌سازد و او ناگزیر می‌شود تیشه به ریشه بوته‌های چای ، تنها محصول تولیدی خود بزند و به شغل دیگری روی بیاورد؛ امری که نه تنها به نفع او نیست بلکه بازار داخلی را برای انباشت محصول چای کشورهای دیگر مهیا ساخته و مسیر را برای دستهای پنهانی که دوست ندارند تولید چای داخلی رونق بگیرد هموار می‌سازد. 

یکی از موضوعاتی که چایکار از زمان تولید نگران آن است، عدم اطلاع از خرید تضمینی به قیمتی مطلوب و مقرون به صرفه برای تولید برگ سبز چای است. 

در توضیح این مطلب باید گفت که برگ سبز چای از جمله محصولاتی است که برای آماده شدن برای مصرف ، نیازمند تحولاتی است . شکل مصرف برگ سبز چای همانند مرکبات ،سیب و کیوی نیست که به محض برداشت قابل مصرف باشد و اگر هم چند روزی خریدار نداشت، کشاورز بتواند آن را در سردخانه برای مدت بیشتری نگهداری کند ، بلکه به محض برداشت، این محصول نهایتا پس از 48 ساعت زنده بودن و شادابی خود را حفظ خواهد کرد و پس از آن قابل خرید نیست؛ پس اولین فشار روحی چایکار از بدو تولید آغاز می‌شود. 

مشکل بعدی چایکار تفاوت فاحش قیمت محصول درجه 1 و درجه 2 است. به عنوان نمونه ، وقتی چایکار در فصل بهار چای بهتری تولید می‌کند ، خریدار درصد عمده آن را به قیمت درجه 1 خریداری می‌کند ولی در فصول بعدی برداشت، خریدار همه چای کشاورز را به قیمت بسیار پایین درجه 2 خریداری می‌کند که این موضع تولید را برای چایکاران با احتساب هزینه‌های جانبی ، مقرون به صرفه نمی‌سازد. 

توزیع نامتعادل کود نیز یکی دیگر از موانع تولید برگ مرغوب چای است. سازمان چای برای هر هکتار باغ چای تنها یک کیسه کود اختصاص می‌دهد. حال جای این پرسش باقیست که چایکار چگونه خواهد توانست از فصل اردیبهشت تا پایان تولید که برخی اوقات تا پایان مهر نیز به طول می‌انجامد یک هکتار زمین زیر کشت را تنها با یک کیسه کود مقوی سازد و چای مرغوب تولید کند؟ اینجاست که به این نتیجه می‌رسیم که اکثر تصمیم‌گیرندگان مرتبط با این امر ، چای را بخوبی نمی‌شناسند. 

از دیگر مشکلات تولید محصول چای عدم دریافت حق‌الزحمه تولیدکننده حتی تا ماهها بعد از زمان تولید است. 

باید گفت در دوران گذشته و حتی قبل از انقلاب متولیان امور چای مبالغی را به عنوان مساعده به چایکار ، قبل از تولید پرداخت می‌کردند و چایکار با این مبالغ می‌توانست باغ خود را هرس و بستر را برای تولید فصل جدید آماده کند ولی امروز چایکار هزینه تولید از قبیل هرس ، هزینه برداشت از روی بوته، هزینه حمل و نقل و حتی هزینه جابجایی محصول به انبار را نیز باید شخصا و از جیب پرداخت کند در حالی که باید هزینه تولید خود را نیز ماهها بعد از آن، آن هم با ناله و فغان دریافت کند، ولی کارمندی که مسئول چای و مشغول در سازمان چای است و نیمی از سال را بدون کار و تلاش به سر می‌برد حقوق خود را دقیقا پایان ماه دریافت می‌کند و اگر روزی حقوق او دیر پرداخت شود حق اعتراض به اداره متبوع را دارد. 

آیا کشاورز حق اعتراض ندارد؟ با چه امیدی کشاورز زحمتکش به امید سال جدید و تولید چای مرغوب بنشیند؟ اکنون چایکاران خود را بلاتکلیف می‌بینند و از مرگ صنعت چای در کشور یاد می‌کنند. 

البته بررسی فنی و مالی مشکلات چای کشور نیازمند نظر کارشناسان در این بخش است اما این سوال در ذهن کشاورز ایجاد می‌شود که چرا در مدیریت این بخش‌ به‌جای برنامه‌ریزی قابل قبول همچنان مشکلات باقیست و چایکاران در انتظارند که مگر دستی بر آید و کاری بکند. 

قرار بود بازار داخلی چای کشور سامان یابد. قرار بود واردات چای خارجی کنترل شود. قرار بود کیفیت چای داخلی چنان شود که در بازار متلاطم این محصول جایگاه بهتری پیدا کند. قرار بود رضایت چایکاران برای ادامه تولید فراهم آید. آیا باید برای محصول چای فاتحه بخوانیم یا منتظر دم کشیدن آن بمانیم؟