رقابتی که دانشجو قربانی میکند!
.
به گزارش ایسنا، در بخشی از مطلب «فردا نیوز» آمده است: در بسیاری از دانشگاههای ما به سختی میتوانید دو استاد (البته اطلاق نام استاد بدلیل رواج این عنوان در کشور است وگرنه استفاده از این عنوان برای تمامی مدرسان دانشگاه جای بسی حرف دارد) بیابید که یکدیگر را قبول داشته باشند و مثلا در کلاسهای خود کتاب استاد دیگری را برای مطالعه به دانشجویانشان پیشنهاد کنند. این امر حتی در روابط بین دانشگاهها نیز دیده میشود. اساتید دانشگاههایی که خود را رقیب یکدیگر میدانند به شکل مستقیم یا غیر مستقیم سعی در نفی و انکار گروه رقیب دارند و اینگونه میخواهند برتری خود را نشان دهند.
قسمت جالب ماجرا اینجاست که اساتید دانشگاهی که در مقابل دانشگاهی دیگر موضع میگیرند هنگامی که نوبت به خودشان میرسد، بسیار با هم مشکل دارند. این امر خودش را به شکل دوقطبی شدن بسیاری از گروههای علمی در دانشگاهها نشان میدهد. با اینکه تعداد اساتیدی که در این فضا قرار ندارند، نیز کم نیست اما متاسفانه در حال حاضر فضای اغلب دانشکدهها و گروههای علمی در کشور اینگونه است. به عنوان مثال در یکی از رشتهها که تنها دو دانشگاه سراسری پذیرش دانشجو دارند، اختلافات اساتید این دو دانشگاه با یکدیگر شهره خاص و عام است، طرفه اینکه این دانشگاهها جزو برترین دانشگاههای کشور هستند! علاوه بر اختلافات اساتید بین این دو دانشگاه در هر دانشگاه نیز اساتید به دو قطب مخالف تقسیم شده و در صدد اثبات برتری خود بر گروهی دیگر هستند.
وجود چنین جوی در دانشگاه بسیار مخرب و برای فضای علمی کشور مضر است؛ چرا که علم در فضای مبتنی بر تفاهم، اشتراک و همکاری پیشرفت میکند. نه در فضایی که همه به دنبال انحصارطلبی، دشمنی و نفی یکدیگرند. برای اثبات این امر کافی است، تلاش کنیم تعداد کارهای مشترکی که توسط اساتید ایرانی منتشر شده است را بشماریم. با جرات میتوان گفت که در خوشبینانهترین حالت ممکن تعداد اینگونه کارها از تعداد انگشتان یک دست هم کمتر است! باید پرسید در چنین فضایی چگونه میتوانیم انتظار پیشرفت و تولید علم داشته باشیم؟
علاوه بر اینها، قربانیان چنین جو مسمومی در دانشگاهها در وهله اول دانشجویان هستند. بسیار دیده شده است که در بزرگترین دانشگاههای کشور هنگامی که یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی با استادی پایاننامه بر میدارد، بطور خودکار فرصت کار با اساتید دیگر را از دست میدهد. در واقع پس از انجام این کار دیگر آن اساتید او را دانشجویی در قلمروی خود به حساب نمیآورند و در برخی مواقع در صورت نیاز دانشجو، کوچکترین کمکی هم به او نمیکنند!
این پایان کار نیست. ماجرا حتی در مصاحبههای آزمون دکترا نیز ادامه دارد. جایی که هر قطب سعی میکند دانشجویانی که با قطب آنها همسو هستند را برای دوره دکترا پذیرش کند و دریغ از توجه به معیارهای علمی. این قضیه همانگونه که گفتیم در سطح بالاتر و در مرحله بین دانشگاهی نیز برقرار است. یعنی در مصاحبه دکترا اینکه شما از دانشگاه رقیب باشید عملا شانس شما را برای قبولی بسیار کم میکند.
مسلم است که در چنین جوی که در برخی موارد حتی دانشجویان بسیار مستعد نیز قربانی قطببندیهای اساتید شدهاند نمیتوان از دانشگاهها انتظار تولید علم و رهبری جنبش علم در کشور را داشت، پس بهتر است آنها که دستی در امور دارند برای پالوده کردن فضای دانشگاهها نیز چارهای بیاندیشند.
البته در پایان باز هم متذکر میشویم که این مطلب شامل همه اساتید نمیشود. اما متاسفانه میتوان گفت جو غالب در حال حاضر این است و این جو حتی به ضرر اساتیدی که چنین نیستند نیز هست.
دیدگاه خودتان را ارسال کنید