«مردم در کشورهای دیگر به محض شنیدن اخباری در فضای مجازی بهخوبی میدانند که باید به کدام سایت، گروه و حتی صفحههای شخصی روزنامهنگاران و وبلاگنویسان مراجعه کنند تا واقعیت و آنچه مورد تأیید است را دریافت کنند، اما در فضای مجازی ایرانی، این گروهها حذف شدهاند
«مردم در کشورهای دیگر به محض شنیدن اخباری در فضای مجازی بهخوبی میدانند که باید به کدام سایت، گروه و حتی صفحههای شخصی روزنامهنگاران و وبلاگنویسان مراجعه کنند تا واقعیت و آنچه مورد تأیید است را دریافت کنند، اما در فضای مجازی ایرانی، این گروهها حذف شدهاند.»
به گزارش ایسنا، حمیدرضا جلاییپور - استاد دانشگاه - در روزنامه اعتماد با اشاره به این مسأله نوشته است: دو خبر یا بهتر بگویم دو شایعه در همین روزهای اخیر در شبکههای مجازی، باعث اتفاقها و حاشیههایی شد و آنقدر ماجرا ایجاد کرد که مصادیق بارز شایعهپراکنی و توجه بیش از اندازه به اخبار منفی در افکار عمومی ایران است. خبر اول، ماجرای بخیه کودکی بود که پزشک به دلیل ناتوانی خانواده از پرداخت هزینه، آن را پاره کرده و خبر دوم هم، شیوع آنفلوآنزا در کرمان و اغراق بیش از اندازه درباره آمار مرگ و میر این اتفاق.
این دوخبر، هیچکدام اخبار خوشایند و مثبتی نبودند و واکنشها هم به همان میزان ناخوشایند و پر از اغراق و شایعهپراکنی بود. در حالی که اصل دو خبر و واقعیت آنها، شبیه به آنچه به آن پرداخته شد و در شبکههای مجازی مردم به آن واکنش نشان دادند، نبود و هر دو در اثر موجسازی و شایعهپراکنی بیش از اندازه پررنگ و غبارآلود شدند.
در خبر اول، این حاشیهها باعث شد تا پزشک و پرستاری بیکار شوند و در خبر دوم هم آمار مرگ و میر بیش از اندازه واقعی خود را نشان داد و کسی به این توجه نکرد که آنفلوآنزا، بیماری فصلی هر زمستان است و آنفلوآنزا نهتنها امسال که سالهای گذشته هم وجود داشته و کسانی که در اثر این بیماری فوت کردهاند، بیماریهای پیشزمینهای دیگر هم داشتهاند و اگر مراقب باشیم، نگرانی وجود ندارد. اما همگان میدانیم که روایت پرداخت به این خبرها در شبکه مجازی چگونه بود و چه اتفاقهایی افتاد. البته این موجسازیها و شایعهپراکنیها درباره اخبار منفی، تنها مختص جامعه ایرانی نیست.
در تمام جوامع و مخصوصاً در دورانی که جهان در معرض اطلاعات سریع و گسترده است، پدیده واکنش شیشهای و رفلکسی سریع به اتفاقهای رسانهای، پدیدهای جهانی شده. اما آنچه جامعه ایرانی را با بقیه جوامع در مواجهه با این گستردگی و دسترسی آزاد به اطلاعات متفاوت میکند، نوع برخورد جامعه ایرانی است و دو عامل بسیار مهم. عامل اول هرجو مرج و اغتشاش در فضای مجازی ایرانی است. هرج و مرج و اغتشاشی که خود از دو عامل بسیار مهم دیگر میآید؛ اول اینکه در فضای مجازی ایرانی، نیروهای حرفهای رسانه و سایتها یا گروههایی که مرجع هستند، وجود ندارند.
مردم در کشورهای دیگر به محض شنیدن اخبارهای اینچنینی بهخوبی میدانند که باید به کدام سایت، گروه و حتی صفحههای شخصی روزنامهنگاران و وبلاگنویسان مراجعه کنند تا واقعیت و آنچه مورد تأیید است را دریافت کنند، اما در فضای مجازی ایرانی، این گروهها حذف شدهاند و آنقدر دامنه فعالیت آنها محدود و پر از مشکل است که کاربر مجازی ایرانی هم نقش مهم آنها را حذف کرده.
از طرف دیگر، عادت به مهندسی افکار در جامعه ایرانی از طرف مدیران باعث شده تا در کنار غیبت نیروهای حرفهای این فضای هرج و مرج، آلودهتر و پرغبارتر شود. در کنار این هرجو مرج، نکته مهم دیگر هم عدمارتباط درست میان افکار عمومی و مدیران جامعه است. در فضایی که افکار عمومی و مردم جامعه رابطه سالم، اطمینانبخش و درستی با مدیران ندارند و بیاعتمادی میان طبقه پایینی و بالایی جامعه موج میزند، مردم از هر خبر و اتفاق منفی استقبال میکنند، حتی اگر خبر شایعه و نادرست باشد.
چنین عدم ارتباط سالمی میان مردم و مدیران در حال حاضر بهشدت خود را در شبکههای مجازی نشان میدهد و آنقدر این اتفاق پررنگ است که حتی شایعهپردازیها میتواند مدیران را هم درگیر کند و در مواردی مثل خبر همان پسربچه، دیدیم که وزیر بهداشت هم با تأسی از شبکههای مجازی به سرعت به خبر واکنش نشان داد و کمی بعد مشخص شد که ماجرا به شکل دیگری اتفاق افتاده.
در هر صورت این هرجومرج رسانهای و آن ارتباط ناسالم میان مردم و مدیران، هیچکدام اتفاقهای خوشایندی برای جامعه ایرانی نیست. جامعه ایرانی نمیتواند و نباید بر مبنای شایعهها و اخبار نادرست حرکتهای اجتماعی خود را شکل دهد و این بحران باید حل شود.
منبع : ایسنا
دیدگاه خودتان را ارسال کنید